1.0 Strict//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-strict.dtd"> روز سوم و چهارم و پنجم...
مرضیه و سعید

گر عشق نباشد به چه کار آید دل؟

روز پنجم....

دیروز و پریروز نت نداشتم...ولی پستارو نوشتم تو ورد...الان میذارم پستای دیروز و پریروز رو...

الان وسط ظهره...حرفی ندارم که برای پست امروز بنویسم...الان رفته بودم ارسی..در جد چند جمله با راحیل حرف زدمو پروف سعیدو دیدم...یه پا فلور شدم تازگی خخخخخخخ....دوروزه سعید ممبر سرور راحیل شده 8 ساعت هم آن بوده اونجا...هعی خدا...در این باره هیچی به دهنم نمیرسه هیچی...نمیدونم چرا این کارو کرده یا چرا با راحیل دوست شده در حالی که میدونه فلور کار خودشو کرده و من الان رو راحیل حساسم...دیگه مغزم نمیکشه...ترجیح میدم به این چیزا فکر نکنم...پستای دیروز و پریروز رو همین پائین میذارم...دیگه بای...

******************روز چهارم*******************

امشبم مثل دیشب نت ندارم که پست بذارم...حالا مث دیشب مینویسمش میذارم هروقت نت دار شدم تو وب!

امروز روز چهارم بود...26 روز دیه مونده...

امروز بیشتر وقتمو خوابیدم یا کتاب خوندم،البته تو موبایل...حوصله ام سررفته!

راستش چنین برنامه ای مهیج و شاد و پرباری رو برای تابستون پیش بینی نکرده بودم هه!

آخه همیشه سعید میگفت نمیاد سرافم تا حواسم پرت نشه درسامو بخونم،رو همین حساب فک میکردم تابستون که بشه دیگه حسابی خوش بحالمه و میتونم باهاش باشم ولی حالا...

نمیدونم شایدم درس رو بهونه میکرد که منو از سر خودش بندازه...ولی چرا اینکارو میکرد؟

هیچوقت نمیتونم دلیل رفتارای ضد و نقیصشو بفهمم...اگه دوستم نداشت چرا نگه ام داشت و اگه دوستم داشت چرا اینجوری میکرد باهام...

و این مسئله همچنان تو مغز من داره رژه میره و تمرکزمو میریزه بهم...اه...

واقعا روزای سختی رو دارم میگذرونم...بهتر بود جای این یه ماه قهر یه بار اساسی باهاش حرف میزدم و همه چی معلوم میشد...اما سعید نخواست...

وای خدا...حوصله ام سررف خوب...چه تابستون کسل کننده ای...نه مسافرتی نه تفریحی چیزی...

پوففففففففففففففف...

سعید کجایی که بگی عاشق بی اعصاب شدن و پوففففففففففف گفتنامی؟

هنوزم اینارو دوس داری؟؟فک نکنم...

حتی بعید میدونمم خودمم دوست داشته باشی...دیگه نمیدونم چی بنویسم...بوس بای....

 ******************

.

.

.

.

****************روز سوم ********************

روز سوم...

راستش امروز کار خاصی نکردم،ولی خیلی فک کردم خیلی...

دیدم اینجوری نمیشه که هی بشینم یه گوشه غصه بخورم،سعید که یه زن افسرده نمیخواد...تازگیا حس میکنم خنگ هم شدم خخخخخخ...

آخه همش تو فکرشم حواسم به هیچ چیز نیس،همش دارم گند میزنم هی چپ و راست!

دیگه این بود که تصمیم گرفتم یکم روند رو تغییر بدم،تو فکر سعید هستم عاشق سعید هستم واسه همینم میخوام براش بهترین باشم،تا ثابت شه که لیاقتشو دارم،دیگه این شده که عصر بعد از 4 ساعت خوابیدن وقتی ظرفا رو شستم جای اینه بیام نیمباز و بشینم با مطی چرت و پرت بگم رفتم تست ریاضی 2 از خواهرم گرفتم که تست بزنم،شهریور آزمون ورودی دارم دیه!باس هرجور شده قبول شم حتمن حتمن!

خود خواهرم که دیگه واس کنکور نمیخونه،فایده ای هم نداره این چند روز...

خیلی خوب بود که شروع کردم درس خوندن،برام جالبت بود با اینکه امسال تو مدرسه عادی و پائین ترین سطح آموزش درس خونده بودم بازم به راحتی میتونستم از پس سخت ترین تستای ریاضی بر بیام...هوش بالا داشتنم خوبه ها!!خخخخ

فقط حیف که باهوش هستم ولی عاقل نیستم! یه سال پیش دقیقن این جمله رو گفتم و ضررش رو دیدم! پس حالا دیگه سعی میکنم عاقل هم باشم...البته اگه بشه!

ولی کنارش یکم دیوونه بازی هم باشه دیگه!من میمیرم اگه خل و چل بازی در نیارم! وای من چجوری قراره مامان بشم ؟ خخخخ

الان که دارم  اینو مینویسم یه مجرم متواری هستم خخخخ ، آخه میخواستم ذرت پوکیده درست کنم ذرتا رو ریختم تو ماهیتابه بزرگه با روغن و نمک،از پودر فلف یا گوجه هم خبری نبود،بعد درشو بستم یادم رفت برم سراغش همه ذرتا منفجر شده بود تهشم سوخته بود و اونا که درست منفجر شده بودن بوی سوختگی میداد نمیشد خورد،از اون بدتر بوی سوختی کل خونه رو گرفت و کلی دعوا خوردم از مامانم!حالا اون به کنار دردسر بعدش شستن ماهیتابه بود،وای نمیدونین که چقده سخته شستن ظرف سوخته،شاید 45 دقیقه تمام فقط داشتم ماهیتابه میسائیدم! دیگه دست برام نمونده اینارو الان دارم با پا تایپ میکنم خخخخخخ...

خب دیه چی بگم...مغزم کار نمیکنه...فردا میام حرفای بهتری میزنم...خخخخخخخخخ...

اینم بوس برای عشقم....

فعلن بای...

 

***************پایان پستای این سه روز*************

اینم بوس برای سعید که بدونه هنوزم دوستش دارم....

 

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 4 تير 1393برچسب:,ساعت 12:38 توسط ..:: Marziyeh ::..| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ



ارکیدو - آتلیه عکاسی - اوکسیژن - یک گرافیک | زمرد آگهی - درگاه پرداخت