1.0 Strict//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-strict.dtd"> نگرانم...
مرضیه و سعید

گر عشق نباشد به چه کار آید دل؟

دیشب ساعت 2 از خواب بیدار شدم دیدم آقامون 15 : 1 اس داده گفته که
ساعت 7 بیدارش کنم!منم همون موقع شب بهش اس دادم که نیم ساعت زودتر بیدارت میکنم
چون 30 : 6 باید برم مدرسه!اسم که ارسال شد خدا خدا کردم که با صدای اس بیدار نشه
یه وقت!صبح ساعت 30 : 6 زنگیدم بهش ج نداد!اگه بیدار شده بود یا قطع میکرد یا بر
میداشت ولی کلن ج نداد!3 بار زنگیدم ولی دیدم ج نمیده از طرفی بابا هم دستشو گذاشته
بود رو بوق ماشین بر نمیداشت!تندی بهش اس دادم که : دیرم شد میرم مدرسه بای! و حتی
قبل از اینکه پیام تحویل اس بیاد برام از خونه زدم بیرون،وقتی رسیدم مدرسه چون فکر
میکردم هنوز بیدار نشده با تلفن مدرسه باز هم زنگیدم بهش!میدونستم شماره ناشناس
جواب نمیده ولی حداقل امیدوار بودم با صدای زنگ موبایلش از خواب پاشه!ظهر هم که
برگشتم خونه دیدم صبح بعد از اس دادن من اس داده و گفته که بیدار شده ولی من
ندیدم...از اون موقع به بعد هرچی اس دادم نرسیده...نمیدونم چرا؟گوشیش خاموشه
یعنی؟ریدکال هم که هرچی سعی کردم باز نشد!بعد کلی انتظار بالاخره باز شد ولی نصفه
نیمه!حتی لیست دوستامم باز نمیکرد...بهش ایمیل دادم و منتظرم هر وقت خوند ج
بده....نگرانشم...خصوصا بعد از خوندن استاتوسش که نوشته بود : بدرود زندگی...آخرین
امید 7 خرداد 1393 و اون پست وبلاگش که سنگ قبر خودشو گذاشته بود تاریخ وفاتشو روش
نوشته بود : 7/3/1393 ...آخه اینا یعنی چی؟نکنه میخواد بلایی سر خودش بیاره؟
من
سعیدمو میشناسم میدونم احمق نیست ولی ای کاش به من میگفت چش شده؟خدایا خودت میدونی
اگه یه وقت بلایی سر سعیدم بیاد من میمیرم...پس خودت برام نگهش
دار...آمین...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 20 آذر 1392برچسب:,ساعت 20:18 توسط ..:: Marziyeh ::..| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ



ارکیدو - آتلیه عکاسی - اوکسیژن - یک گرافیک | زمرد آگهی - درگاه پرداخت