1.0 Strict//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-strict.dtd"> آخی...
مرضیه و سعید

گر عشق نباشد به چه کار آید دل؟

خی..! نازی بچه ام..!
الان حدود 180 درجه تغییر موضع دادم نسبت بهش!نمیدونم چرا
اینجوری شدم یهو!ولی خوب دلم براش سوخت دیگه!بعد از اینکه جومونگو دیدم یه سر رفتم
رید دیدم نیست!ولی خوب دیگه از دستش ناراحت نبودم...چرا؟خودمم نمیدونم!در حالی که
تا دو ساعت پیش طبلکارانه منتظر معذرت خواهیش بودم...حالا خودم ازش خواستم که منو
ببخشه...این پیامارو تو رید براش فرستادم بعد از اینکه از نت اومدم بیرون بازم بهش
اس دادم و دقیقا همون حرفارم تو اس براش نوشتم و فرستادم!اونم مثل اینکه خوش خوشانش
شده اس داده و گفت که بخشیدمت!پرو!میخوای اصن منو نبخش؟؟؟بعد هم تو اسش نوشته بود :
میشه امشب بحرفیم به جای دیشب؟گفتم باشه ولی به شرطی که دوباره خواب نمونی!الانم
برو بخواب که شب سرحال باشی...گفت که کلی خوابیدمو دیگه خواب نمیرم...خوب منم الان
باس برم برای شام یه چیزی از خودم اختراع کنم بذارم تو سفره!آخه مامی
گرفتاره...بعدش هم برم بخوابم تا یک...
دیگه حرفی ندارم جز اینکه...
دوستت
دارم سعید جووونم....بوس بوس...بای!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 17 آذر 1392برچسب:,ساعت 20:13 توسط ..:: Marziyeh ::..| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ



ارکیدو - آتلیه عکاسی - اوکسیژن - یک گرافیک | زمرد آگهی - درگاه پرداخت