1.0 Strict//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-strict.dtd"> امید...
مرضیه و سعید

گر عشق نباشد به چه کار آید دل؟

سلام به همگی...خوبین؟خوشین؟

ما که خوبیم...

خیلی وقت بود پست نذاشته بودم،نت نداشتم خوب!ولی حالا دوباره برگشتم...

تو این مدت اتفاقای زیادی افتاد،حالا تعریف میکنم براتون...

اول از ولنتاین شروع میکنم،اولین ولنتاین عمرم که تنها نبودم و به قولی یکیو داشتم که بهش تبریک بگم...

خدایی عجب ولنتاینی بود،هم شب جمعه بود،هم ولنتاین و هم شب مهتاب...

چقد دلم میخواست برم لب دریا...البته تنها نه ها!دو تایی من و عشقم...

پارسالم ولنتاین رفتیم ساحل...یادش بخیر چقد با بچه های همکلاسیم شیطنت کردیم و خندیدیم...ولی راستشو بخواین من ته دلم به همه زوج هایی که عاشقونه اونجا دست تو دست هم با هم قدم میزدن حسودیم شد...منم دلم خواست....

اما امسال،قرار بود شب با سعید بحرفیم...که هرچی زنگیدم و اس دادم ج نداد!نگوووو آقا داشتن خواب هفت ملکه رو میدیدن...

و فرداش هم ک اون اتفاق وحشتناک افتاد....حادثه ای که باعث شد سه هفته زندگی به کامم جهنم بشه...

از جزئیتاش چیزی بهتون نمیگم،فقط اینو بدونین که واقعا سخت گذشت...سعیدو نمیدونم ولی من که واقعا عذاب کشیدم...

اما خوب خداروشکر همه چی حل شد...

سال داره نو میشه و منم میخوام با سال نو بشم...

امسال سال خیلی بدی رو گذروندم...اتفاقای خیلی بدی افتاد برام....کاش هرچه زودتر تموم بشه...

اول که از پاتوق همیشگیم وب سایتی که سه سال از عمرمو تو اون گذروندم اخراج شدم...اونم از مدیرمون که سر یه لج و لج بازی منو از مدرسه تیزهوشان،جایی که بهش تعلق داشتم اخراج کرد...بعدش هم سرقت باسکول،بعد از یکی دوماه دوباره تموم دستگاهای باسکول سوخت و شد ضرر رو ضرر...بعدش هم مرگ دوستم منیژه....حالا هم که ورشکستگی کامل بابام...

اما با همه اینا من امیدمو از دست ندادم،من خوشبختم،سایه پدر و مادر بالای سرمه،جثه ریزی دارم ولی سالم و قوی ام،خرده هوشی هم دارم...و مهم تر از همه اینکه یکیو دارم که از ته دل دوسش دارم و اونم منو دوست داره...دیگه از خدا چی میخوام؟؟

سال داره تموم میشه و من هنوز تو حسرت گرفتن دستای عشقمم...ولی غمی نیست...روز وصال نزدیکه....خیلی نزدیک...

اینم برا سعیدم که بدونه دوسش دارم...البته فک کنم تا الان دیگه فهمیده باشه!خخخ

امسالم مثل هر سال بدون تو تموم شد

امسالم گذشت و باز مثل هر سال حروم شد

امسالم مثل هر سال نیومدی تو پیشم

کم کم دارم از دوریت دیگه افسرده میشم

خسته شدم از اینکه تنهایی بشینم

تو کنج اتاقم هی عکساتو ببینم

خسته شدم و میخوام یادم بره هستم

من از همه ی دنیا دلگیرمو خستم

این عیدو نمیخوام من عیدی ندارم

این عید واسه من روز عذابه

عیدم مثل هر روز هر روز مثل دیروز

من حال دلم خیلی خرابه

احساس میکنم دارم دق میکنم اینجا

این خونه یه زندونه این خونه و هر جا

هر جا که نشونی از تو اونجا نباشه

دق مرگ شدمو میخوام این دنیا نباشه

احساس میکنم دیگه هیچ راهی ندارم

من موندمو تنهایی با این دل زارم

میسوزمو می سازم من هیچی نمیگم

اما عزیزم عیدو تبریک به تو میگم

این عیدو نمیخوام من عیدی ندارم

این عید واسه من روز عذابه

عیدم مثل هر روز هر روز مثل دیروز

من حال دلم خیلی خرابه...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:,ساعت 19:4 توسط ..:: Marziyeh ::..| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ



ارکیدو - آتلیه عکاسی - اوکسیژن - یک گرافیک | زمرد آگهی - درگاه پرداخت